کاربرد نظریه میان برشی در جنبش کوئیر

کاربرد نظریه میان برشی در جنبش کوئیر

مهناز قزلّو

بیست‌وسوم‌جولای‌دوهزاروهفده

نظریه میان برشی یا اینترسکشونالیتی، ابزاری برای تجزیه و تحلیل، حمایت و توسعه خط مشی های  مطالعاتی است که تبعیض های چندگانه و رابطه ی قدرت و تاثیر آن بر یکدیگر را مدنظر داشته و به ما در درک تاثیر تفاوت های هویت های چندگانه بر دستیابی به حقوق و فرصت های برابر و نقش حیاتی آن در حوزه ی حقوق بشر یاری می رساند و در عین حال راهکارهای مختلفی را در راستای تقویت و حمایت از برابری جنستی ارائه می دهد.

 

به بیان دیگرنظریه ی میان برشی، روش مطالعه ی سیستماتیکی است که در آن تفاوت هایی مانند نژاد، جنسیت، گرایش جنسی، طبقه، قومیت و دیگر مقوله های سیاسی_اجتماعی و فرهنگی در ارتباطی مشترک و تناتنگ قرار می گیرند. این ترکیب درهم آمیخته ی تفاوتها لزومن در تضاد با یکدیگر قرار ندارند بلکه بعنوان یک نقطه ی ثقل در ارزیابی چگونگی تجربه و زیست بکار می رود.

 

در عین حال نظریه ی میان برشی در زمینه ی پژوهش در حوزه ی کوئیر به عنوان یک رویکرد متمایز در واکاوی هویت، جنسیت و گرایش جنسی در جستجوی آن است که مقوله های آنالیز فرآیند نرمال یا امری عادی شده و متعارف (از نظر آماری) را از هنجار (به لحاظ اخلاقی) تفکیک کند (ن.گیفنی، 2004). بدین ترتیب مفاهیم نظریه ی میان برشی و تئوری کوِییر می توانند بطرزی دینامیک در مطالعات بینارشته ای پیوند بخورند.

 

نقطه ی عطف گسترش ابعاد مفاهیم نژاد و جنس در ترکیب با یکدیگر با انتشار متنی با عنوان “همه زنان سفیدند، همه سیاهان مردند، اما برخی شجاع هستند؛ مطالعات زنان سیاهپوست” توسط یک گروه از لزبین های فمینیست سیاه پوست آمریکایی به نام Combahee River Collective در سال 1977 آغاز شد  (هال، اسکات و اسمیت، 1982).از اواخر دهه ی هفتاد یعنی پس از این مانیفست تاثیرگذار بود که مسائل حوزه ی جنس، جنسیت، نژاد، قومیت، طبقه، جغرافیای فرهنگی و سیاسی، موانع زبانی در دستیابی به منابع حمایتی برای زنان مهاجر و توانخواهی و … در مرکز توجه ی پروژه های فمینیستی قرار گرفت. بدینگونه یک مدل متقاطع مانند کلیدی چندبعدی از نظریه میان برشی ارائه شد.  و اما در مورد تئوری کوئیر که بی تردید به زنان و مردان همجنسگرا محدود نمی شود، بلکه شامل هر کسی می شود که موقعیتش در حوزه های گرایش جنسی، فکری و یا فرهنگی به حاشیه رانده شده باشد  (توماس داوسون، 2000)، از اینرو می توان با کاربرد نظریه میان برشی بعنوان ابزار تحلیل برای مشاهده، درک و پاسخ به شیوه هایی که در آن هویت با دیگر سازه ها همچون جایگاه اجتماعی، طبقه، نژاد، گرایش جنسی و… در تقابل و ترکیب قرار می گیرد، در خلق تصویری نو از تجربیات متمایز و منحصر به فرد از تبعیض و ستم و در نتیجه رفع آن دریچه ای نو گشود.


هدف این رویه بدون شک، بدست دادن نموداری صرف از گروههای بیشتر مورد تبعیض قرار گرفته و یا برخوردار  از امتیاز و برتری نسبت به دیگران نیست، بلکه تشخیص اهم تفاوت ها و شباهت هایی است که در غلبه بر تبعیض و نابرابری راهگشا خواهند بود.

 

این دریچه در راستای ارتقا جنبش کوییر نه تنها در مبارزه در برابر تبعیض و ستم یاری خواهد رساند بلکه در غلبه بر انزوای این جنبش نیز بسیار موثر خواهد بود. چنانچه تقاطع هویت های جنسی و جنسیتی، طبقه، نژاد، اشتغال، مذهب، زبان، تاریخ، درآمد، تحصیل و حتا تواناییهای فیزیکی، هویتی جدید در فرد بوجود می آورند که با بهره گیری از آن مسیر برسمیت شناخته شدن حقوق انسانی سهل الوصول تر شده و گاه موجب توفیق در  ایجاد تغییرات سیاسی برای ورود به عرصه های قابل ملاحظه ای در جامعه می شوند. رویکرد نظریه میان برشی در پراتیک می تواند الهام بخش بشریت برای همدلی و حمایت از تمامی جنبش های اجتماعی، سیاسی و… همچون جنبش حقوق زنان، کارگران، دانشجویان، فرهنگیان، کوئیر، ملیت ها و قومیت ها، توانخواهان و بطور فراگیر هر آنچه بخاطرش گروهی به حاشیه رانده شده و یا نادیده گرفته شوند، در جهت رفع هر نوع تبعیض، ستم و سرکوب باشد. در عین حال از هژمونیک و نرماتیوسازی یک هویت نسبت به دیگری از خلال قانونگذاری و رویه قضایی اجتناب می شود  (و. ب. رابینسون، 1993)

در سیر جنبش کوئیر، اغلب فراموش می شود که اعضای جامعه ی انسانی کوئیر خود بخش جدایی ناپذیر از جنبش مبارزات اجتماعی و سیاسی و… نیز هستند. گاه حتا وجود آنان در جنبشهای دیگر برسمیت شناخته نمی شود، در حالیکه فرد انسانی می تواند با هویتی چندگانه از پارادیمی منحصر به فرد  از تجربه ی سرکوب سیاسی، تبعیض  های اجتماعی و محرومیت های طبقاتی باشد (ل. ویلیامز، 1993). عدالت اجتماعی بدون حمایت از حقوق جامعه ی انسانی کوئیر و پیوند محوری میان فرم های گوناگون سرکوب و تبعیض میسر نخواهد بود (آ. ریچ، 1993).

منابع:

 

  • نورین گیفنی (2004). Denormatizing Queer Theory: More Than (Simply) Lesbian and Gay Studies. Feminist Theory
  • گلوریا هال، پاتریشیا بل اسکات و باربارا اسمیت (1982). All the Women Are White, All the Blacks Are Men, But Some of Us Are Brave: Black Women’s Studies، انتشارات فمینیست
  • توماس ا. داوسون (2000). World Archaeology، جلد 32، شماره 2، تاریخچه ی کوئیر.
  • لنا ویلیامز (1993). Blacks Rejecting Gay Rights As a Battle Equal to Theirs؛ نیویورک تایمز.
  • ویلیام ب. روبنستاین (1993). LESBIANS, GAY MEN, ANDTHE LAW
  • آدریانا ریچ (1993). Compulsory Heterosexuality and Lesbian Existence, in LESBIAN AND GAY STUDIES READER

شاید این مطالب را هم دوست داشته باشید

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *